گفت :محور بازی بچه ها هم،نماز باشد.

چند وقتی بود به این موضوع فکر میکردم.تا دیروز دلبندم آمد تا

بازی کنیم.

مثل اغلب اوقات مهمان بازی،چه بازی خوبی است !درهنگام بازی

آداب اجتماعی را هم می آموزد.

یک بار او مهمان است،من میزبان ویک بار برعکس،این بار

او مهمان بود.

داشتیم بازی میکردیم که صدای اذان بلند شد.از مهمانم

عذرخواهی کردمکه مجبورم برای خواندن نماز بروم.

پرسیدم:برای شما هم جا نماز بیاورم؟؟

گفت: من نماز نمیخوانم!!

خودم را با تعجب نشان دادم و بعد با حالت خاصی گفتم:

متاسفم!من با آدم های بی نماز رفت و آمد نمیکنم!

گفت :ببخشید ،اشتباه کردم!کجا میتوانم وضو بگیرم؟؟

چند دقیقه بعد ،بازیمان سر سجاده ادامه پیدا کرد.

در کتاب مخزن الواعظین است که روز قیامت

سگ می گوید: الحمدالله که خدا مرا خوک خلق نکرد...........

خوک می گوید:الحمدالله که خدا مرا کافر خلق نکرد............

کافر می گوید:الحمدالله که خدا مرا بی نماز خلق نکرد........

عزیز دلم: پس از این حدیث شریف معلوم میشود که بی نماز

از سگ و خوک و کافر و منافق پست و بدتر است.

البته این را بدانید که خداوند کریم هیچ کس را کافر و منافق نیافریده،

بلکه این خود انسان ها می باشند که کافر و منافق می شوند.

در اوایل نوجوانی و جوانی که وقتی غصه ای بمن می رسید

ویا از دیگران ناراحت بودم و یا غمگین بودم،تنها در گوشه ای

می نشستم و آهنگ های غمگین گوش می کردم تا به آرامش برسم.

اما از وقتی که با دوست جدیدم آشنا شدم و با اون رفیق شدم

همه چی فرق کرد،به طوری که من هر روز 5 بار پیش اون میرفتم.

و از اینکه با اون بودم خوشحال میشدم.

دوست جدید من همیشه حرفهای خوبی میزد و به من آرامش میداد.

یار مهربان من: دوستی که من پیدا کردم و از همه ی دوستایی که

داشتم بهتر است اسمش نماز هست.

شما هم امتحان کنید.

برتری و ارزش انسان را نباید از روی ظاهر و نوع رفتار اجتماعیش

تخمین زد.

بلکه برتری هر انسان را باید با مذهب و مقدار دینداریش حساب نمود.

مدتی پیش با خانواده  برای مسافرت به شمال کشور رفتیم.

من و مادرم برای خرید، وارد مغازه ای شدیم و

خانم فروشنده با لهجه ی مازندرانی از ما پرسید:

شما از لاهیجان اومدید؟

من گفتم:نه از تهران اومدیم چطور؟

با تعجب گفت:بخاطر چادرتون پرسیدم آخه حجابتون کامله!!!!

گذشت تا دوروز پیش که برای چکاپ رفتم مطب دکترم.

تو مطب یه خانوم چادری با ظاهر جنوبی ها -البته کمی

شیک تر و مدرن تر - کنارم نشست.صحبت با( ساعت چند ؟؟)شروع شد.

فهمیدم اهل زاهدان هستند و به خاطر بیماری همسرش اومدن

تهران و تو شهرک غرب خونه خریدن.

این خانم از من پرسید :شما اهل کدام شهری؟

من گفتم همین جا اهل تهرانم .

با تعجب گفت :واقعا ؟؟؟.آخه بحجابتون نمیاد.

مگه تو تهران ،دختر با این حجاب هم پیدا میشه؟بعیده!!

ما که هر چی تو خیابون دیدیم باعث خجالت بوده،

همین الان دوروبرت رو نگاه کن!!

جز شما کدومشون حجاب دارن؟؟

خندیدم و گفتم: متاسفانه!ولی خب خداروشکر

دخترای با حجاب هم زیادن!اما تو شهر پرسه نمیزنن.

و خیلی تو چشم نیستن !ولی وقتی میبینی شون آدم

دلگرم میشه!

خندیدو گفت: خدا زیادشون کنه.

گفتم آمین.

بهار تو ،ایام جوانی است که بار گناهان کمتر و کدورت قلبی و

ظلمت باطنی ناقص تر و شرایط توبه سهل تر و

آسان تر است............

پس ای عزیز دل: هر چه زودتر دامن (همّت) به کمر بزن و

عزم را محکم و اراده را قوی کن و از گناهان ،تا در سن جوانی

هستی یا در حیات دنیایی می باشی ،تو به کن........

و مگذار فرصت خداداد از دستت برود.و به تسویلات شیطانی و

مکرهای نفس اماره اعتنا مکن.