رفته بودم پارک قدم بزنم،دختری را دیدم که روی نیمکت مینشیند و

هی پا می شود واین طروف و آن طرف را نگاه می کند،

کمی در اطرف قدم زدم و دیدم که اضطراب

دختر هر لحظه بیش تر و بیشتر می شود.

به خودم جرات دادم و جلو رفتم ،پرسیدم:

ببخشید خانوم میتونم کمکتون کنم؟

گفت :اصلا حوصله ندارم مزاحم نشید!

برگشتم که بروم چند قدمی برنداشته بودم که صدام کرد:

گفت: می توانم با موبایلتون یه زنگی بزنم؟

گفتم:بفرمایید.

زنگ زد: الو کجا موندی پس؟ چرا گوشی رو بر نمیداری؟

قطع کرد و شروع کرد به گریه کردن.

پرسیدم : چیزی شده خانوم؟ اگر از دست من کاری

بر میاد بگید تا کمکتون کنم؟

گفت: دوست پسرم بود داره اذیت میکنه!

ادامه داد:

که یه روزی رفته بودم خونشون فیلم گرفته ،

بخدا کاری هم انجام ندادیم

حالا با اون فیلم داره تهدید میکنه که اگه هفته ای

فلان قدر بهم پول ندی فیلم رو برا خانوادت میفرستم.

مجبورم کرده از خانوادم دزد کنم!

الان اوردم بهش پول بدم .نمیاد!میگه کم هستش!

گفتم : چند سالتونه؟؟

گفت:16

گفتم انشاءالله درست میشه.

با خانواده اش توسط یکی از دوستان روحانی صحبت کردیم

و الحمدالله مشکلش حل شد.

اما یک نصیحت:

دخترم:

خانوم بودن خودت رو حفظ کن و بزار که برای رسیدن به

تو التماس کنند.

خودت را اسیر شهوت های،آدم های کثیف نکن،

خودت را وسیله ای برای آنان قرار نده .

عزیزدلم:

بخدا بجان امام زمان ،حیف توست!که جوانی ات را ،

بهار زندگی ات را ، خرج چنین

آدم های پست و دغل باز بکنی.

قدرخودت را بدان ،ارزش خودت را حفظ کن،آبرویت را

به این سادگی ها نفروش

با وقار باش ،سنگین باش،خانوم باش،

حرف آخر:

در این زمانه مراقب خودت باش

نظرات شما عزیزان:

حسین

ساعت23:04---6 اسفند 1393

[وب سایت]

واقعا تامل برانگیزه...دستتوت درد نکنه!
اجرتون به امام زمان
پاسخ:سلام عزیزدلم این نظرلطف شماس

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: